واکنش به نظرات دیگران

درود بر شما آقای دکتر اطهری عزیز؛ از زیادگویی گریزان هستم. هرچه در سال‌های گذشته بیان شد، مورد توجه قرار نگرفت. ولی با اطمینان عرض می‌کنم، حداکثر ظرف ده سال آینده به اشتباه بودن سیاست افزایش جمعیت در این سال‌ها اذعان خواهند نمود. ما در زمینه جمعیت هیچ گونه بحران کاهش جمعیت نداریم و اساساً برای امروز جامعه ایران، نه ضرورتی به سیاست افزایش جمعیت است و نه کاهش جمعیت. روند رشد جمعیت در ایران، یک روال کاملاً منطقی پیدا کرده بود که متاسفانه این روال با شدت در حال تخریب شدن است.

 

درود بر شما خانم دکتر پاسبان گرانقدر؛ در مورد دغدغه درستی که مطرح کردید، به چند نکته توجه فرمایید. اولاً، در هر کشوری که منبع تأمین درآمد افراد دولت است، طبیعتاً نباید انتظار زیادی داشت که این دسته افراد رفتاری محافظه‌کارانه نداشته باشند. به همین دلیل است که لازمه توسعه سیاسی در هر کشوری را کاهش سهم دولت در فعالیت‌های اقتصادی و تقویت بخش خصوصی می‌دانم. در التهابات اخیر کشور هم هرچه وابستگی نهادها و افراد به طور مستقیم و غیرمستقیم از نظر اقتصادی به دولت کمتر بوده، به طور شفافتر واکنش نشان داده‌اند. ثانیاً، همانگونه که بارها اشاره کرده‌ام، ساخت قدرت در ایران و نظام حکمرانی در کشور به دلایل مختلف از جمله اتکا به درآمدهای نفتی، توجهی به نظرات کارشناسی مستقل ندارد و از این روی وقتی افرادی که در جایگاه کارشناسی هستند، از جمله اعضای هیئت علمی، می‌بینند دیدگاه‌های کارشناسی مستقل از بدنه قدرت، مورد توجه و حتی نقد قرار نمی‌گیرد تا حدودی دلزده می‌شوند و انگیزه‌ای برای بیان نظرات کارشناسی، حتی در حوزه تخصصی خود، ندارند. البته قصد آن نیست که بخواهم رفتار همکاران را توجیه کنم، بلکه صرفاً بیان دلایل این رفتار است. ولی آنچه به اجمال می‌توان گفت این است که بدون شک باید نظام حکمرانی در نحوه اداره کشور تجدیدنظر اساسی کند و مهمترین تجدیدنظر این است که اولویت‌های خود را در راستای منافع ملی کشور تدوین و طراحی و اجرا نماید.

 

سلام خانم دکتر انصاری بزرگوار؛ زمانی حال شما و ما خوب می‌شود که نظام حکمرانی کشور در اداره جامعه تجدیدنظر اساسی و بنیانی نماید و به جای اینکه تلاش کند بخش‌های زیادی از جامعه را به گوشه رینگ برده و ضربه فنی کند، آن‌ها را به وسط میدان بیاورد. چنین اقدامی البته سختی‌های خود را دارد، چون در درون نظام حکمرانی کشور گروه‌ها و افرادی هستند که بقا و انتفاع مستمر و سهل و ساده خود را در همین ضربه‌های فنی می‌بینند. خانم دکتر، جامعه ایرانی جامعه‌ای به شدت متکثر و دارای تفکرات فکری متنوعی است، ولی مردمان این سرزمین کهن اهل مدارا و آرامش طلب هستند و بشدت از خشونت پرهیز می‌کنند. همه باید تلاش کنیم ایران عزیز یکپارچه و متحد باقی بماند. قطعاً این نوع نگاه نفع همه آحاد جامعه را به همراه خواهد داشت. به امید روزهای توأم با شادی و امید، انشاءالله.

 

جناب آقای دکتر، سخت بر این باور هستم که در عرصه سیاست خارجی دچار اشتباهات سنگینی شده‌ایم که خدا خودش کشور ما را از بلاهای سخت در امان نگه دارد. عدم حمایت به موقع از ارمنستان و همراهی ضمنی برای حاکمیت طالبان نمونه‌هایی از آن است. هرچه گفته شد، این نوع سیاست‌گذاری اشتباه است که کسی وقعی ننهاد. در مورد سیاست‌های منطقه‌ای از جمله سوریه که داستان دیگری است، ما نباید کمک می‌کردیم تا جای پای روسیه در سوریه محکم شود. در مورد اوکراین هم، موضوع‌گیری‌های مقامات در روزهای اول جای تأمل بسیار دارد.

 

دورد. بدون شک استفاده از نیروهای لباس شخصی برای برقراری آرامش، پتانسیل بسیار زیادی دارد که به وحدت ملی کشور آسیب جدی برساند و عواقب خطرناکی خواهد داشت.

 

جناب آقای دکتر عاقل عزیز، سلام. ما در هر سیستمی یک ورودی و یک خروجی داریم و در صورتی که این خروجی منفعت‌زا باشد، به آن "outcome" می‌گوییم. اساساً دستاوردهای نظام حکمرانی کشور باید بر اساس این معیار سنجیده شود. بر این باورم، سیاست‌های نظام حکمرانی کشور به طور نسبی خروجی منفعت‌زایی به همراه نداشته است. لذا، از سال‌های پیش به طور مستمر تأکید کرده‌ام که در راستای حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی، نظام حکمرانی کشور باید در کلیه شئون اداره جامعه از بعد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به طور ریشه‌ای و اساسی تجدید نظر نماید.

 

سلام آقای دکتر محدث عزیز. بسیار عالی حق مطلب را ادا کردید. اگر یک بررسی اجمالی از رفتار مدیران کشور در چند دهه گذشته داشته باشیم، یک همبستگی زیادی بین عدم برخورداری از قابلیت‌های شغلی و وابستگی و تمایل به مقام و منصب وجود دارد. به بیان دیگر، هرچه مدیران بی‌کفایت‌تر باشند، چون این پست و مقام را یک فرصتی طلایی برای خود تلقی می‌کنند که در خارج از گردونه مدیریت برای آنان قابل تحقق نیست، به پست و مقام خود بیشتر وابسته و دلبسته هستند.

 

وابسته کردن حوزه‌های علمیه به بودجه دولتی طرح آقای هاشمی رفسنجانی بود. خداوند رحمتش کند. از این خبط و خطاها زیاد داشت.

درود. ورود نظامیان به عرصه اقتصاد، گسترش لجام گسیخته و بی‌ضابطه آموزش عالی و ریختن قبح فساد مالی در دستگاه‌های نظام حکمرانی کشور را هم باید به کارنامه ایشان اضافه کرد. البته نباید از جاده انصاف خارج شد. بشدت دل در گرو توسعه و پیشرفت کشور و بهبود زیرساخت‌های آن داشت و اساساً اندیشه اش بر مدار تولید و رونق اقتصاد می‌چرخید. ولی ای کاش از دانش کافی بهره مند بود و برای خود اصول و چارچوب‌هايی را تعریف می‌کرد و از آن عدول نمی‌نمود.

 

سلام، بسیار تحلیل خوبی کرد، ولی دو نکته را مد نظر قرار نداشت. اولاً، صرفاً بر مبنای داده های حاصل از رفتار طبقه متوسط تحلیل می‌کرد، در حالی که رفتار اجتماعی طبقه فرودست هنوز متاثر از نهادهای سنتی است، اگرچه بشدت در حال پوست اندازی است. ثانیاً، روحانیت اقتدار اجتماعی خود را با اقتدار نظامی و اقتصادی معاوضه کرده. الان نهاد روحانیت بر کشوری حکومت می‌کند که ۱۷ درصد گاز جهان را در اختیار دارد و همین‌طور سایر منابع و بر اساس همین اتکا قوی اقتصادی نهادها، استحکام خود را تقویت کرده است. دقیقاً دیگر روحانیت منزلت اجتماعی قبل را ندارد، ولی الان اتکا قوی به توان اقتصادی و نظامی دارد. باید دید این تعویض مبنایی اقتدار روحانیت در آینده نهاد روحانیت را به چه سمتی خواهد برد. بدون شک نهاد روحانیت مرجعیت اجتماعی خود را در درون مبانی فکری جامعه به طور محسوسی از دست داده، ولی همچنان پوسته‌اش را برای خود حفظ کرده است. شما به مراسمات محرم نگاه کنید. درست است این مراسم عمق ندارد، ولی همچنان بشدت پابرجاست. در هر حال تحلیل بسیار خوبی انجام داد. ما به چنین اعضای هیئت علمی نیازمندیم که تعداد آن ها کمتر از یک درصد است.

 

سرکار خانم دکتر پاسبان، درود بر شما. شاید برای بیستمین بار است که تکرار می‌کنم قبل از تدوین هر برنامه‌ای، نظام حکمرانی کشور باید در نحوه اداره جامعه تجدید نظر اساسی کند. اصولاً قانون اساسی مصوب سال ۵۸ و نیز بازنگری این قانون در سال ۱۳۶۸ منجر به ایجاد سیستم و ساختاری شده که اجزای این سیستم واگرا هستند، وقتی سیستمی از این ویژگی برخوردار بود، امکان ارتقا نخواهد داشت. لذا نظام حکمرانی یا به عبارتی نهادهای اصلی قدرت در ایران باید به عنوان اقدام عاجل در این قانون اساسی فعلی با هر نگاهی که دارند، یک بازنگری دقیق داشته باشند که حاصل آن یک سیستمی باشد که اجزا آن همگرا شوند. بنابراین قبل از تدوین برنامه توسعه که معمولاً این برنامه‌ها هیچگاه تحقق پیدا نکرده و نمی‌کنند، باید چنین بازنگری در قانون اساسی صورت پذیرد.

 

جناب آقای دکتر سعدی عزیز، درود بر شما. به مناسبت‌های مختلف عرض کرده‌ام که یکی از اشکالات مدیران ما در رده‌های مختلف، علاوه بر فقدان دانش و تجربه کافی، عدم اختصاص زمان مناسب برای خواندن مطالب ارزشمندی است که می‌تواند به اتخاذ تصمیمات به هنگام و سنجیده آنان کمک نماید. متاسفانه مدیران ما اطلاعاتی را که در راستای وظایف مدیریتی آن هاست، صرفاً در جلسات بدست می‌آورند. برای مثال، همین موردی را که جنابعالی به درستی اشاره فرمودید، یا مصرف سرانه آب در کشور و ده‌ها مثال از این دست. احتمال بسیار می‌رود انتخاب اینگونه مدیران، به طور غیرمستقیم در راستای تحقق دکترین مهار دوجانبه مارتین اینداک باشد.

 

جناب آقای دکتر قنوات عزیز، نیکو نگاشته‌اید. درباره سدسازی و منافع و مضار آن در این گروه، مدتی قبل نیز بحث مفصلی شد. اولاً تا قبل از انقلاب، در کشور، ۱۹ سدی که ساخته شده، از نظر مکانی و نیز کیفیت ساخت، انصافاً سرآمد سدهای کشور هستند. نمونه بارز آن هم سد دز می‌باشد که شبکه زیرسد هم تا حدودی کامل شده است. ثانیاً با توجه به تبخیر سالانه بیش از دو هزار میلیمتر، ساخت سد در کشور قابل دفاع نیست. باید به سان نیکان خود در ایران، آب را قایم کرد. از همین روی، ایران بیشترین رشته قنات‌های دنیا را داشته است. با سدسازی، ضمن آنکه به تعادل محیط آسیب می‌رسانیم و امکان تزریق سفره های آب‌های زیرزمینی را از بین می‌بریم، تعادل زیست انسانی بر اساس قابلیت‌های منطقه‌ای را بر هم می‌زنیم. تصور می‌کنم باید به همان تعداد سدی که قبل از انقلاب ساخته شده بود، اکتفا می‌کردیم و سرمایه‌های کشور را اینگونه به هدر نمی‌دادیم و تعادل آب‌های زیرزمینی را با این سرعت به سمت میرایی نمی‌بردیم.

 

درود بر شما آقای دکتر محدث عزیز. واقعاً به نکته ظریفی اشاره کردید. به راحتی اعداد میلیون را به زبان می‌آوریم و بزرگنمایی می‌کنیم. البته این ریشه ای تاریخی دارد. وقتی فردوسی بزرگ می‌گوید:

به روز نبرد اندر آن پهن دشت
زمین شد شش و آسمان گشت هشت

در واقع روح اغراقگری در فرهنگ ما از گذشته وجود داشته است.

 

درود. اساس طرح مولدسازی، خطای بسیار فاحش و برخلاف اصول اولیه قوانین موضوعه کشور است و اثرات ویرانگری بر ساختار حقوقی کشور خواهد گذاشت و زمینه‌ساز تخلفات گسترده‌ای را به اشکال مستقیم و غیرمستقیم فراهم می‌سازد. اینکه چه اموالی را می‌خواهند واگذار کنند فرع بر موضوع است.

 

درود بر آقای دکتر ترکمانی عزیز. ضمن احترام به آقای دکتر نیلی، تصور می‌کنم دیدگاه ایشان در مورد بحران، چندان مقرون به واقعیت نیست:

۱- ایشان به مفهوم ظرفیت زیستی توجه نکرده‌اند که مهمترین دلیل بحران آب است. برای مثال، ظرفیت زیستی حوضه زاینده‌رود، حداکثر دو میلیون و دویست هزار نفر است، در حالی که ۵.۸ میلیون نفر در این حوضه زندگی می‌کنند.

۲- دولت در هیچ مقطع تاریخی، سیاست خودکفایی را در عمل اجرا نکرده و اتفاقاً واردات محصولات کشاورزی بشدت افزایش یافته است.

۳- سیاست‌های قیمتی می‌تواند در کاهش بحران آب موثر باشد، ولی چون آب، جدای از یک کالا یا نهاده، یک ماده حیاتی بدون جایگزین برای تداوم زندگی است، نمی‌توان با سیاست‌های قیمتی مشکل بحران آب را حل کرد. در هیچ کشوری از سیاست‌های قیمتی متعارف در مقوله قیمت‌گذاری آب استفاده نمی‌شود.

 

درود آقای دکتر، اگر تحلیل ایشان معیار تصمیم‌گیری برای فعالیت‌های اقتصادی باشد، هیچ فعالیت تولیدی در کشور نباید انجام شود. برای مثال، فولاد را چین و ژاپن به مراتب از ایران ارزانتر تولید می‌کنند ولی چون در مورد فولاد سرکوب قیمت نیست، سود آن ها نمود پیدا می‌کند. در مورد محصولات کشاورزی به دلیل یارانه واردات، عملاً رابطه مبادله به ضرر محصولات کشاورزی است و بنابراین قیمت محصولات کشاورزی نمی‌تواند معیاری برای تعیین ارزش آب مصرفی در بخش کشاورزی باشد. ضمن آنکه نمی‌توان ارزش آب در فعالیت‌های مختلف را با هم مقایسه کرد. محصولات کشاورزی، محصولات پایه هستند و ارزش افزوده زیادی نمی‌توانند ایجاد کنند و عملاً ارزش افزوده محصولات کشاورزی در سایر بخش‌ها نمود پیدا می‌کند. البته باید در بخش کشاورزی سرمایه‌گذاری مناسب انجام شود که بهره‌وری آب افزایش یابد. جناب دکتر به احترام جنابعالی پاسخ دادم به این دلیل که صحبت‌های ایشان چون فاقد مبنای علمی است و ضرورتی به پاسخ گویی ندارد.

 

درود بر شما جناب آقای دکتر پوررضا عزیز، از مطالب ارزشمند جنابعالی و نکاتی که جناب آقای دکتر ابریشمی بیان فرمودند، به حد بضاعت ناچیزم بهره فراوان بردم. اولاً بهتر است به روند کلی حاکم بر نظام دانشگاهی در کشورهای پیشرفته توجه کنیم، نه صرفاً به مصادیقی که به طور طبیعی در هر جامعه نمود پیدا می‌کند. در خیلی از کشورها، از جمله آمریکا، دانشگاه‌ها با شیب بسیار فزاینده‌ای در حال تولید محتوای علمی هستند و اتفاقاً شرکت‌ها هم به دنبال جذب دانش‌آموختگان توانمند از دانشگاه‌ها هستند و با صرف هزینه‌های زیادی پایان‌نامه‌های دانشجویان دوره دکتری را حمایت مالی می‌کنند و منبع تأمین منابع مالی خیلی از پژوهشگران پسا دکتری هستند و به طور کلی برای استفاده از ظرفیت‌های دانشگاه‌ها از شیوه‌های مختلف استفاده می‌کنند. در حال حاضر، عناصر و گردانندگان اصلی شرکت‌های معظمی که شما به آنها اشاره کرده اید، از درون دانشگاه‌ها بیرون آمده اند. ثانیاً، اگر بین علم و دانش تفاوت قائل شویم و دانش را کاربرد علم در عمل بدانیم، خیلی از این ابهامات رفع می‌شود. امروزه شرکت‌ها به دنبال جذب نیرو‌هایی هستند که از بنیان‌های علمی محکمی برخوردار باشند و به تناسب فعالیت‌های خود برای نیرویی که جذب می‌کنند، دوره‌های تخصصی برگزار می‌نمایند. دقیقاً درست می‌فرمایید، پرچمداران هوش مصنوعی شرکت‌ها هستند، همین‌طور آموزشی که شما به راحتی می‌توانید از یوتیوب کسب کنید، یا سایت‌های مثل Coursera که آموزش مجازی می‌دهند، اما منشأ آن ظرفیت‌های جدید علمی است که در دانشگاه ایجاد می‌شود. ثالثاً، همانگونه که آقای دکتر انصاری به درستی یادوری کردند، بین آموزش مجازی و متاورس تفاوت وجود دارد. تجربه آموزش مجازی در دوران کرونا نشان داد با همه امکانات پیشرفته تکنولوژیکی که در این حوزه ایجاد شده، نتوانسته است جایگزین مناسبی برای آموزش حضوری باشد. همانطور که آقای دکتر عباسی و آقای دکتر خراسانی هم بر آن تأکید نمودند. در نهایت، تصور می‌کنم در آینده نه چندان دور نقش دانشگاه‌ها کم‌رنگ نخواهد شد، ولی ماموریت‌های دانشگاه‌ها تغییر خواهد کرد و دانشگاه‌ها با روند سریعتر در تولید محتوای علمی گام بر می‌دارند.

 

سلام خانم دکتر، البته اینکه دولت تمایل داشت قیمت دلار تا حدود ۶۱ هزار تومان افزایش پیدا کند، محل تردید جدی است. هرچند دولت از این افزایش قیمت دلار در کوتاه مدت منتفع شد، چرا که در یک روز ۷۰۰ میلیون دلار را هنگامی که دلار ۶۰ هزار تومان بود وارد بازار کرد. همانگونه که شما بدرستی گفتید، در ایران متغیرهای سیاسی کارکردی به مراتب قوی‌تر از متغیرهای اقتصادی در اقتصاد ایران دارند، که بشدت زیان‌بار است. البته در کوتاه مدت، تاکید می‌کنم، در کوتاه مدت افزایش قیمت دلار توانست مانع ورود شدید حجم نقدینگی به سایر بازارها شود و سرعت رشد تورم را در خیلی از بخش‌های اقتصادی تا حدودی کاهش داد.

 

درود، اگر واقعاً نظام حکمرانی کشور انسجام وحدت ملی و یکپارچگی کشور را اولویت خود می‌داند، برای پیشگیری از چنین اتفاقاتی باید راه حل سریعی اتخاذ کند. اصلاً فرهنگ ایرانی، فرهنگ آرامش‌طلبی و فرهنگ مدارا است، ولی این حوادث نشان می‌دهد دوقطبی کردن جامعه به این شکل آسیب جدی بر پیکره اجتماع وارد می‌سازد. متأسفانه کسانی که باید نقش آرامش‌آفرینی در جامعه ایفا کنند، عملاً زمینه بروز این انشقاق و رودرویی در جامعه را فراهم می‌سازند. شیخ اجل سعدی به زیبایی هرچه تمام‌تر بیان می‌کند که: "مطاع کفر و دین بی‌مشتری نیست / گروهی این، گروهی آن پسندند."

 

درود بر شما آقای دکتر، طنز بسیار دردآوری است در کشوری که ۴۴ سال است از هر روز صبح تا شام هزاران بار کلمه اسلام از رسانه‌هایش طنین انداز است، اینگونه دستورات و مفاهیم مهمترین کتاب این دین مهجور مانده است. کاری که شما این چند روزه در انتشار برخی از آیات قرآن کردید بسیار ارزشمند است. بی‌دلیل نبود مدتی قبل آقای جوادی آملی هم به این مضمون اشاره کرد که به طور کلی ما با قرآن کاری نداریم. در واقع به نظر می‌رسد خیلی از مطالبی که در کشور به عنوان مفاهیم دینی از آن ها یاد می‌شود، اصلاً ریشه در قرآن ندارد.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

یک آیه 20

وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ( یونس 99)
اگر خدا می‌خواست، همۀ مردم زمین به‌زور ایمان می‌آوردند. پس ای محمد، حالا که ایمان اجباری بی‌فایده است، تو می‌خواهی مردم را مجبور کنی ایمان بیاورند؟!

جناب آقای دکتر محدث عزیز، درود بر شما. چقدر ما با این آیات شریف بیگانه هستیم. واقعاً این رفتاری که به نام دین در جامعه صورت می‌گیرد و تحت لوای دین فضای زندگی مردم را به شیوه‌ای نامطلوب متاثر می‌سازند، با بیان قرآن مجید همخوانی ندارد. بی‌جهت نیست که در خیلی از احادیث معتبر شیعه تشکیل حکومت اسلامی منوط به حضور امام معصوم شده است. واقعاً باید ذهنیت نسل جوان را اصلاح کرد، که رفتار گروه‌هایی مثل طالبان و یا داعش و یا برخی تفکرات در کشور عزیزمان ایران، به هیچ وجه نمی‌تواند مبنای قضاوت در مورد ماهیت اسلام باشد.

 

درود بر شما آقای دکتر رجایی عزیز. اگر امثال جناب اعرافی تعریف ساده‌ای از علم داشته باشند، شاید در نوع نگاه به مقولات علمی تجدیدنظر کنند. در زمان دانش‌آموزی ما، در کلاس چهارم دبستان، در درس علوم، تعریف علم عبارت بود از: "شناخت روابط بین پدیده‌ها". اگر روی این تعریف از علم توافق شود، خیلی از انتظارات و دعویه‌ها منتفی خواهد بود. با این تعریف از علم، چون شناخت ما محدود است، پس این شناخت نسبی است و هرچه نسبی است، ابطال‌پذیر است و از همین روی، گزاره‌های علمی ابطال‌پذیر هستند. در حالی که مفاهیم دینی (البته نه برداشت ما از این مفاهیم دینی) چون مبتنی بر اعتقاد است و پذیرش آن بر مبنای همین اعتقاد است، نمی‌تواند نسبی باشد. لذا، اضافه کردن "اسلامی" به علوم، از اساس نادرست است. برای مثال، رابطه نرخ بهره و سرمایه‌گذاری منفی است، این یک گزاره علمی است و با در نظر گرفتن فروضی در هر جامعه‌ای می‌تواند مصداق داشته باشد. ولی اینکه بهره یک امر ممدوح یا مذموم است، یک مقوله اعتقادی است که می‌تواند در یک جامعه پذیرفته شود یا مورد پذیرش قرار نگیرد. بنابراین، همان‌گونه که واژه "اقتصاد اسلامی" واژه نادرستی است، به طریق اولی در سایر علوم، از جمله علوم طبیعی، هم استفاده از پسوند اسلامی ناصواب است.

 

درود بر شما آقای دکتر آزاد عزیز. من صلاحیت این را ندارم که درباب آنچه بیان فرموده‌اید، اظهار نظر کنم. ولی واقعاً باعث افتخار است که یک عضو هیئت علمی دانشگاه اینگونه با اعتماد به نفس و مستدل مطلب می‌نویسد. ثانیاً دامنهٔ عافیت و محافظت کاری بر می‌گیرد و در حوزه‌ای که بر آن اشراف دارد، آنچه را که باید به نگارش درآورد، می‌نگارد. اگر کارشناسان حوزهٔ مسائل زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و تخصصی جمعیت به موقع و در زمان مناسب اظهار نظر می‌کردند، شاید کسانی که فرق بین نرخ باروری و نرخ رشد جمعیت را نمی‌دانند، در خفا طرح تبدیل شده به قانون جوانی جمعیت را با این حجم انبوه از ایرادات حقوقی و مبنایی به فرجام نمی‌رسانند.

 

درود. واقعاً طنز دردناکی است در کشوری که طی یک سال نرخ ازدواج حدود ۲۴ درصد افزایش می‌یابد، نگران کاهش جمعیت هستیم و قانون جوانی جمعیت در راستای افزایش جمعیت به بدترین شکل ممکن تصویب می‌شود. تنها موضوعی که در ایران نباید به عنوان بحران و حتی مشکل تلقی شود، مقولهٔ کاهش جمعیت است. مشکل ایران بحران منابع آبی است که تمدن ما را در معرض آسیب جدی قرار داده است.

 

درود بر آقای دکتر محدث عزیز. علت افزایش ۲۴ درصدی ازدواج نسبت به سال قبل، استفاده از فرصت شرایط کرونا در جامعه برای فرار از برگزاری مراسم ازدواج پرزرق و برق و هزینه‌زا بوده است. آنچه که عرض کردم، این بود که در جامعه‌ای که اینقدر ظرفیت فراوان دارد و به صرف دوری از هزینه ازدواج به عنوان یک متغیر، به این راحتی نرخ ازدواج افزایش می‌یابد، بحث سیاست افزایش جمعیت موضوعیتی ندارد. بارها تکرار کرده‌ام و با برآوردهای دقیق می‌توان گفت که تحت بدبینانه‌ترین سناریوها، در یک افق بیست ساله، نرخ رشد جمعیت در ایران کمتر از یک درصد کاهش نخواهد شد و در حالات معمول، بدون هر گونه سیاست افزایش جمعیت، طی بیست سال آینده نرخ رشد جمعیتی بین ۱.۳ تا ۱.۶ درصد خواهیم داشت. تمام آمارهایی که در باب نگرانی از کاهش جمعیت در ایران بیان می‌شود، نادرست است. به بیان دیگر، در ایران، مقوله‌ای به عنوان پیری و کاهش جمعیت به عنوان یک معضل، فاقد اعتبار است. البته به دلیل افزایش امید به زندگی، جمعیت بالاتر از ۶۰ سال افزایش خواهد یافت، ولی این به مفهوم پیری جمعیت ایران نخواهد بود.

 

درود بر شما همکار عزیز. همانگونه که به دفعات عرض کرده‌ام، به دلیل ساختار جمعیتی ایران و با توجه به شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر کنش‌های جامعه، در ایران اصلاً بحرانی تحت عنوان کاهش جمعیت موضوعیت ندارد و هر آنچه درباب کاهش جمعیت در ایران گفته می‌شود، فاقد اعتبار است. ولی بدون شک اثرات زیان‌بار و خسارت‌آفرین سیاست‌های افزایش جمعیت که در حال حاضر به شدت و حدت در کشور به اشکال مختلف اجرا می‌شود، در طی ده سال آینده هم از بعد کمی و هم از جهت کیفی آثار خود را نشان خواهد داد. شک ندارم در ده سال آینده، اگر افراد دلسوزی در مصادر امور قرار گیرند، به اشتباه بودن سیاست‌های افزایش جمعیت حال حاضر در ایران اعتراف خواهند کرد.

 

مطالب مرتبط